طوفان ایتالیا بیش از ۱۰۰۰ نفر را از خانه‌هایشان فراری داد مرگ دردناک راننده خودرو ۴۰۵ در محور اسفراین بر اثر آتش گرفتن خودرو کشف ۴.۵ میلیارد ریال ارز قاچاق در تایباد برخورد مرگبار موتورسیکلت با تیر برق با یک کشته و یک مصدوم در مشهد (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) درباره «پیمان آخال» در دوره قاجار که مناطقی از شمال‌شرق ایران را جدا کرد | «فیروزه» افتاده از انگشتر خراسان راهکارهایی برای مدیریت ترافیک و کاهش تصادفات در شروع سال تحصیلی | باز آمد بوی ماه ترافیک! جزئیات به‌کارگیری سرباز معلمان برای سال تحصیلی جدید تلاش ۱۲ ساعته آتش‌نشانان مشهد برای اطفای حریق انبار چوب رباط طرق + عکس (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) بیماری‌هایی که مرد‌ها از آن غافل هستند | مردان، ستون‌های قدرت خرما‌های تریاکی با هشیاری پلیس کرمان به مقصد نرسید جزئیات روند بررسی پرونده سرقت ۵۱ میلیون تومان از بانک سپه مشهد خواص استثنایی یک لیوان شیر چقدر است؟ اسامی عطرهای غیرمجاز اعلام شد آیا ۹ تالاب ایران در تابستان جاری خشک شده‌اند؟ ۱۳ هزار معلول در انتظار وصل و واریز مستمری تأمین مایحتاج دانش‌آموزان بهزیستی با اجرای پویش‌های «مشق مهربانی» و «همه حاضر» در کشور | اجرای این پویش‌ها در خراسان رضوی چگونه است؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۲۹ شهریور ۱۴۰۳) | برقراری جوّ پایدار از یکشنبه زائران عمره مفرده ۱۴۰۳ به این توصیه‌های سازمان حج و زیارت توجه کنند جان باختن یک مقنی در کاشمر براثر برق گرفتگی در چاه ۱۵ متری (۲۹ شهریور ۱۴۰۳) ضرورت اجرای قانون جوانی جمعیت در مشهد شبکه تولید و توزیع لوازم آرایشی و بهداشتی تقلبی در مشهد کشف و منهدم شد مقامات قضائی خراسان رضوی، پیگیر رفع مشکلات تولید آخرین وضعیت داروی هموفیلی در شهرستان‌ها | در شهرستان‌ها داروی هموفیلی نیست
سرخط خبرها

مبتلایان به ویروس «اچ آی وی»، از مشکلاتشان در جامعه می‌گویند | تنهاییم!

  • کد خبر: ۱۹۷۷۷۹
  • ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۴
مبتلایان به ویروس «اچ آی وی»، از مشکلاتشان در جامعه می‌گویند | تنهاییم!
دیروز روز جهانی مبارزه با  ایدز بود. به  میان چند نفر از  بیمارانی رفتیم که با این ویروس دست و پنجه نرم می‌کنند و  از  چالش هایشان با  این بیماری شنیدیم.

تنهاییم!گاهی که درد داریم، دلمان می‌خواهد با نزدیکانمان حــرف بزنـــیم تا کمـــی دلداری مان بدهند و نازمان را بکشند، شاید کمی حال دلمان خوب شود. حالا تصور کنید به درد و بیماری خاصی مبتلایید که کل زندگی تان را درگیر می‌کند، روز به روز به خاطر استرس‌های سنگینی که تحمل می‌کنید، آب می‌شوید، ناچارید به تنهایی با درد بسوزید و بسازید تا کسی باخبر نشود و مردم نفهمند ماجرا از چه قرار است. دیروز روز جهانی مبارزه با ایدز بود. به میان چند نفر از بیمارانی رفتیم که با این ویروس دست و پنجه نرم می‌کنند و از چالش هایشان با این بیماری شنیدیم.

دندان پزشک بیرونم کرد

محمد ۵۲ سال سن دارد. او حدود ۱۰ سال قبل، درست زمانی که اعتیادی شدید داشت، از طریق سرنگ‌های آلوده، به ایدز مبتلا شد و حالا بعد از پنج سال پاکی، مراحل درمانش را پشت سر می‌گذارد. از او می‌خواهیم یکی از چالش‌هایی را که با این بیماری دارد، برایمان بازگو کند. می‌گوید: آن قدر مواد کشیدم تا دندان‌هایم از بین رفتند. تا دلتان بخواهد درد دندان داشته ام. یکی از چالش‌هایی که اخیرا با آن روبه رو شده ام در رابطه با دندان پزشکی است.

وقتی برای کشیدن و عصب کشی دندان هایم فرمی را در اختیارم گذاشتند که پر کنم، صادقانه از ابتلا به ایدز نوشتم. وقتی منشی ماجرا را فهمید، با پزشک مشورت کرد و درنهایت عذر مرا خواستند و گفتند سریع کلینیک را ترک کنم. چند کلینیک را امتحان کردم. درد دندان امانم را بریده بود. ناگزیر شدم هنگام مراجعه به کلنیک از ابتلا به اچ آی وی چیزی به زبان نیاورم، اما تا مدت‌ها عذاب وجدان داشتم. گفتن این مسئله آسان است، اما آن قدر از نظر روحی ما را تحت فشار قرار می‌دهد که کمتر کسی متوجه عمق ماجرا می‌شود.

او در ادامه چالش هایش با این بیماری می‌گوید: برای یک آزمایش ساده هم همیشه مشکل دارم. در بهترین برخوردی که کارشناس آزمایشگاه با من دارد فاصله اش را زیاد می‌کند و با منت و ... آزمایش را انجام می‌دهد. بیشتر مشاغل هم آزمایش منفی ایدز می‌خواهند و اگر اچ آی وی مثبت باشید، کارفرما به هیچ وجه استخدامتان نمی‌کند. معمولا بچه‌هایی که با این ویروس دست و پنجه نرم می‌کنند بیکارند و لنگ هزینه‌های درمانشان هستند.

تنهای تنهای تنها‌

نمی‌خواهد از چگونگی ابتلای خود بگوید. خاطره‌ای تلخ دارد که تکرار آن، این روز‌ها که به دنبال ساخت زندگی دیگری است، کامش را تلخ کرد. ۳۶ ساله است. اما اعتیاد و خصوصا مصرف شیشه باعث شده است که مسن‌تر دیده شود. می‌گوید: وقتی فهمیدم اچ آی وی مثبت هستم که دیگر دیر شده بود. همه چیز هم از همان اعتیاد لعنتی شروع شد. پدرم بار‌ها جلوی چشمم بساط راه انداخت و من هم طبیعتا به این سمت کشیده شدم. استفاده از انواع سرنگ از یک سو و روابط آلوده از سوی دیگر باعث شد به بیماری‌های زیادی مبتلا شوم.

وقتی آزمایش دادم و دکتر گفت ایدز گرفته ام، انگار دنیا روی سرم خراب شد. اسم این بیماری ترسی عجیب در جانم انداخت؛ اما از همان روز شروع به درمان کردم. دکتر که‌ می‌گوید درمان می‌شوم. زخم هایم بهتر است. مواد را هم ترک کرده ام. اما تنها شده ام و این تنهایی بدترین درد است، آن هم وقتی به محبت و همراهی و حتی شنیده شدن احتیاج دارم. هیچ دوستی ندارم. خیلی‌ها با ترس به من نگاه می‌کنند. هرقدر هم که پزشکان می‌گویند درمان پذیر است، باز هم بقیه می‌ترسند.

پزشک در دوران بارداری حاضر به معاینه‌ام نشد

حسنا یکی دیگر از همشهری هایمان است که پنج سال قبل به ویروس ایدز مبتلا شده است. چالشی که او با این ویروس دارد، در برخورد با پزشک زنان است. می‌گوید: فروردین سال قبل باردار شدم. برای درمان و معاینه نزد پزشک زنان می‌رفتم. وقتی که پزشک باخبر شد ایدز دارم، دیگر من را ویزیت نکرد. در روز‌هایی که از لحاظ روحی نگران این بودم که خدای ناکرده فرزندم به ایدز مبتلا شود، این مشکل هم اضافه شد.

چهار پزشک را در ۹ ماه بارداری تغییر دادم. برای زایمان هم دوست داشتم پزشک خودم بیاید، اما وقتی از بیمارستان با او تماس گرفتند که برای تولد پسرم خودش را برساند، گفت که خارج از استان است و به ناچار پزشک شیفت، آن هم با استرس و...، بچه ام را به دنیا آورد. در مراکز درمانی و بهداشتی هم آن قدر از مواجهه با ما می‌ترسند که حتی پرونده را خودشان به ما نمی‌دهند. می‌گویند در قفسه است خودتان بردارید.

زندگی دیگر عادی نیست

درگیری این خانم با اچ آی وی خیلی دردناک است و زجرآور. پنجاه سال دارد. به خاطر نیاز مالی در یکی از مراکز ترک اعتیاد کار می‌کرده که بالاخره یک روز زمان تحویل گرفتن یکی از بیماران که خودش هم بی خبر از بیماری بوده است، مبتلا می‌شود و همه زندگی اش به هم می‌ریزد. می‌گوید: وقتی فهمیدم گرفتار شده‌ام که خیلی دیر بود. تب و سردرد زیادی داشتم، ولی فکر می‌کردم از فشار کار است. ماجرای بیماری من از روزی شروع شد که یک بیمار پرخطر را در مرکز ترک اعتیاد تحویل گرفتم.

باید بدن او را بررسی و زخم‌ها را ضدعفونی و پانسمان می‌کردم، اما حواسم به این نبود که دستم صبح همان روز در آشپزخانه زخمی شده است. موقع بررسی زخم‌ها دستکش نپوشیده بودم. به همین سادگی گرفتار شدم. درست است که این بیماری کنترل شدنی است، اما به خاطر نگاه‌های نزدیکان، دیگر زندگی عادی نداری. حتی خیلی از افراد دور و برم که خبر ندارند که چه دردی دارم و مراعات کردنم را‌ می‌بینند، مشکوک می‌شوند که چه شده است. خیلی وسواس دارم که دیگری را آلوده نکنم. هر چند می‌گویند بیماری ام کنترل شده است، باز هم دیوانه وار مراقبم که موجب آلودگی دیگران نشوم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->